سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهارانه
طرح ویژه میثاق آسمانی در حریم ملائک
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
به گزارش ویژه نامه نوروزی مشرق، رئیس هلال احمر داراب گفت: ساعت 15 عصر روز 4 فروردین



یکدستگاه خودروی 405 از سراشیبی نرسیده به پل هوایی بخش فورگ داراب منحرف شد و به ته دره سقوط کرد.


طیب طاهر زاده افزود: تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر داراب از ساعت 15 روز چهارم فروردین عملیات




امداد و نجات را از طریق بستن کارگاه امداد و نجات کوهستان در کنار جاده شروع کرد و پس از 17 ساعت




تلاش طاقت فرسا 4 جسد متعلق به افرادی که در خودروی پژو 405 که از داراب به سمت
بندر عباس در حال حرکت بودند از خودرو بیرون کشیدند و به بالای دره انتقال دادند.
وی افزود: در حین عملیات انتقال اجساد به بالای دره مامورین امداد و نجات صدای
ضعیف دختر بچه ای را شنیدند.رئیس هلال احمر داراب ادامه داد: دختر بچه 3 ساله ای
که دچار شکستگی ران پای راست شده بود و در بین راه در کنار صخره کوه گیر کرده
توسط تیم نجات کوهستان داراب به بالای دره و سپس به بیمارستان داراب انتقال داده شد.

خودرو پژو 405 در حین سقوط به دره دچار آتش سوزی شده بود.

دره ای که این خودرو به داخل آن سقوط کرد، 120 متر نسبت به جاده ارتباطی داراب – بندرعباس ارتفاع دارد.
 
پارسال نیز از این دره هم یکدستگاه تریلر با بار میلگرد سقوط کرده بود.


سرگرد بهنام صادقی رئیس پلیس راه داراب علت حادثه را نا توانی راننده پژو 405 در کنترل
وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در پیچ و شیب جاده اعلام کرد.

به گزارش ویژه نامه نوروزی مشرق، رئیس هلال احمر داراب گفت: ساعت 15 عصر
روز 4 فروردین یکدستگاه خودروی 405 از سراشیبی نرسیده به پل هوایی بخش
فورگ داراب منحرف شد و به ته دره سقوط کرد.

طیب طاهر زاده افزود: تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر داراب
از ساعت 15 روز چهارم فروردین عملیات امداد و نجات را از طریق بستن
کارگاه امداد و نجات کوهستان در کنار جاده شروع کرد و پس از 17 ساعت
تلاش طاقت فرسا 4 جسد متعلق به افرادی که در خودروی پژو 405 که از
داراب به سمت بندر عباس در حال حرکت بودند از خودرو بیرون کشیدند و به بالای دره انتقال دادند.

وی افزود: در حین عملیات انتقال اجساد به بالای دره مامورین امداد و نجات
صدای ضعیف دختر بچه ای را شنیدند.

رئیس هلال احمر داراب ادامه داد: دختر بچه 3 ساله ای که دچار شکستگی
ران پای راست شده بود و در بین راه در کنار صخره کوه گیر کرده توسط تیم
نجات کوهستان داراب به بالای دره و سپس به بیمارستان داراب انتقال داده شد.

خودرو پژو 405 در حین سقوط به دره دچار آتش سوزی شده بود.

دره ای که این خودرو به داخل آن سقوط کرد، 120 متر نسبت به جاده
ارتباطی داراب – بندرعباس ارتفاع دارد.

پارسال نیز از این دره هم یکدستگاه تریلر با بار میلگرد سقوط کرده بود.

سرگرد بهنام صادقی رئیس پلیس راه داراب علت حادثه را نا توانی راننده
پژو 405 در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در پیچ و شیب جاده اعلام کرد.



موضوع مطلب :

چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 1:29 عصر

پرخاشگری کلامی به رفتاری اطلاق می‌شود که شخص اقدام به ناسزاگویی،


توهین، لقب‌گذاری کنایه‌ای برای افراد و تهدیدهای نژادی می‌کند.


طی این پژوهش که از نخستین تحقیقات در نوع خود است، محققان نسبت


(2D:4D) را به عنوان معیاری برای در نظر گرفتن میزان قرارگیری جنین در برابر


تستوسترون و شاخصی برای پرخاشگری کلامی در نظر گرفتند.


پیش از این، تحقیقی جداگانه با عنوان


" The Effect of Prenatal Sex Hormones on the Development of Verbal Aggression "

 

توسط محققان دانشگاه میشیگان و تنسی انجام گرفت که نتایج به دست


آمده حاکی از آن بود که می‌توان نسبت (2D:4D ) را به عنوان مقیاسی در میزان


قرارگیری با آندروژن‌های (تستوسترون نیز نوعی آندروژن است) دوران جنینی

 

در نظر گرفت و علاوه بر این، چندین تحقیق نیز رابطه بین نسبت (2D:4D )


و ویژگی‌های اخلاقی و جسمانی متفاوت را نشان داده است.


پژوهشگران طی این تحقیق جدید، نسبت بلندی انگشت حلقه و سبابه چندین

 

بزرگسال را اندازه‌گیری کردند، سپس از آنها خواستند تا پرسشنامه‌های "HEXACO"

 

را در رابطه با بروز رفتارهای پرخاشگرانه خود تکمیل کنند.


"هگزاکو" آزمون شخصیت است که اختصار صداقت، فروتنی، تهییج پذیری،

 

برونگرایی، سازگاری، وظیفه‌شناسی و گشودگی به تجربه است.


این تیم تحقیقاتی دریافتند مردان و زنانی که نسبت (2D:4D ) کوچکتری

 

داشتند، بر اساس جواب پرسشنامه‌های خودشان، از نظر کلامی پرخاشگرتر بودند.


به گفته دکتر "آلیسون شاو"، یافته‌های این پژوهش از نخستین گام‌هایی

 

برای درک بهتر علل زیست شناختی و روند رفتارهای پرخاشگرانه کلامی

 

است که می‌تواند راهکارهای پیشگیرانه موثرتری را برای مهار اینگونه رفتارها در اختیار محققان قرار دهد.




موضوع مطلب :

چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 10:7 صبح

به گزارش ایسنا، امید می‌رود که با ساخت ژلی

از این نانوذرات بتوان از ورود HIV به بدن جلوگیری کرد.

جزئی از زهر زنبور با بسته‌بندی در حباب‌های بسیار کوچک می‌تواند HIV را

ضربه فنی کند! دانمشندان با آزمایش سیستم ارسال در بشقاب‌های آزمایشگاهی

گزارش می‌دهند که این نانوذرات به ویروس می‌چسبند و بدون تخریب سلول‌ها، آن را

نابود می‌کنند؛ فناوری که شاید روزی با آزمون‌های بیشتر از ابتلا به HIV در بعضی افراد جلوگیری کند.

آنتونی گومز (Antony Gomes)، فیزیولوژیست دانشگاه کلکته در هند که کاربرد

پزشکی زهرها را مطالعه می‌کند، می‌گوید: «قطعا این روشی بدیع است. گزارش

اندکی درباره درمان مبتنی بر زهر علیه ویروس‌ها موجود است. این نوع از پژوهش

پتانسیل پیشرفت و توسعه محصولات را دارد.»

پژوهشگر پزشکی، جاشوآ هود (Joshua Hood) از دانشگاه واشنگتن در سینت

لوئیس و همکارانش، تاثیر نانوذرات حامل سم را در آزمایشگاه بر HIV آزمودند.

ذرات ترجیحا به HIV قفل شدند و محموله خود را تحویل دادند: جزء زهری – سمی

با نام ملیتین (melittin) – حفره‌های روی پوشش پروتئینی محافظ HIV را پر کرد

و به شکل چشمگیر میزان ویروس‌ها را کاهش داد. این پژوهش در نسخه کنونی

آنتی‌وایرال تراپی به چاپ رسیده است.

آن‌ها همچنین جزء زهری را در سلول‌های سالم انسانی آزمایش کردند.

اگرچه می‌دانیم ملیتین غشای سلولی را تجزیه می‌کند، این سلول‌های انسانی

به خاطر درمان چندان متاثر نشدند زیرا نانوذرات حاوی ملیتین با ساختار‌های محافظی

همراه بودند که در خارج آن‌ها نصب شده بود.

این محافظ‌ها مثل ضربه‌گیر عمل می‌کردند تا نگذارند نانوذرات – و به‌ویژه

زهر داخل‌شان – با غشای سلولی تماس یابد. این کار به نانوذرات اجازه می‌دهد

تا با استفاده از یک سازه قفل - کلید خاص در پوسته پروتئین ویروس چفت شوند

و با ویروس‌های بسیار کوچک‌تری پیوند یابند.

به نوشته تارنمای انجمن فیزیک، نویسندگان این مقاله سلول‌های انسانی را از

اندام جنسی بانوان انتخاب کردند که معمولا مکان ورود ویروس HIV هستند.

هود می‌گوید این یافته‌ها راه را برای آزمایش بیشتر با هدف بلندمدت ساخت

ژلی حاوی این نانوذرات فراهم می‌کند.

برونو سارمنتو (Bruno Sarmento) محقق زیست‌فناوری از دانشگاه پورتوی

پرتغال می‌گوید اگر بخواهیم از این دارو استفاده عملی کنیم، هنوز هم باید

کارهای بسیاری انجام دهیم: «باید توجه بسیاری به تولید نانوذرات به روشی

قدرتمند و همگن کرد تا یکنواختی دارو حفظ شود.» همچنین وی می‌گوید

چنین ژلی نیاز به ویژگی‌های چسبنده دارد تا مطمئن شویم که نانوذرات در محل

درست باقی می‌مانند و از ورود ویروس به جریان خون جلوگیری می‌کنند.




موضوع مطلب :

سه شنبه 92 فروردین 6 :: 4:24 عصر

دانشمندان تراشه کوچکی با قابلیت کاشت داخل بدن انسان ساخته‌اند که به دستگاه


موبایل شما اعلام می‌کند زمانی که در معرض ابتلا به سکته‌های قلبی قرار دارید،


یک پیامک هشدار دهنده ارسال کند.


این تراشه 14 میلیمتری قادر است 5 نوع علامت هشدار دهنده از


حملات قلبی از جمله افزایش فشار پروتئین‌های تروپینین را تشخیص دهد.


این دستگاه الکترونیکی بسیار سبک همچنین توانایی سنجش گلوکز، لاکتوز و


سطوح ATP را در بدن دارد. هدف اصلی از ساخت این دستگاه بررسی وضعیت خون


در بدن انسان است و برای آن وظایف دیگری از جمله احتمال ابتلا به دیابت در نظر گرفته شده است.


به گفته دانشمندان سوئیسی، این حسگر همچنین می‌تواند مقدار دقیق دارو که


بدن به آن نیاز دارد را برای بیماران سرطانی مشخص کند.


پزشکان می‌توانند این تراشه هوشمند را زیر پوست بدن کار بگذارند. این تراشه


از طریق فناوری ارتباطی بلوتوث با دستگاه‌های موبایلی از جمله گوشی‌های


هوشمند ارتباط برقرار می‌کند و نتایج حاصل از آخرین بررسی‌های خود را به آن انتقال می‌دهد.





موضوع مطلب :

سه شنبه 92 فروردین 6 :: 4:16 عصر

شب حادثه  در منزل خاله جون  در روستا میهمان  بودیم .

یک  دختر خاله  داشتم  که 14  سال  ازدواج کرده بودند اما صاحب  فرزند  نشده بودند .

آن شب  دختر خاله ام  به نزد مامانم  آمد و با کلی  خواهش  و التماس  ، 

درخواست  نمود تا  مرا  به خانه خویش  ببرد.  مامانم  اجازه

داد  ولی من  از رفتن  دوری  می کردم  و دوست  نداشتم  بروم . تا اینکه مامانم  مرا  در آغوش  گرفت

  و بوسه ای  بر روی  گونه ام  زد و درگوشم   جملاتی  مهربانانه   نجوا  کرد  وگفت: اگر مامانو  

دوست داری  همراه  خاله جون  برو  خونه شون و صبح  بیا  پیش ما. مامان گفت:

 دخترم  خونه شون  خیلی  قشنگ  است.


با  حرف های  مامان  من کمی  قانع  شدم   که  همراه  دختر خاله ام  بروم.


ما به خانه ایشان  رسیدیم  چون  5 سال  بیشتر  نداشتم  و آن ها  تعداد زیادی  اسباب بازی

  داشتند ، ساعتی  با  آن ها  سرگرم  شدم.بعد از  دو ساعتی  بهانه گیری های  من 

شروع  شد . آن ها  تصمیم  گرفتند  مرا با  تاب دادن  سرگرم  کنند.  تا  اینکه  برادر  دو قلوی

   شوهر  دختر  خاله ام  به خانه شان  آمد  و از آن جایی  که من   تا آن  زمان  دو  قلو 

ندیده  بودم  محو  دیدن  آن ها شدم  و مدام  می پرسیدم: چرا   این  آقا  دو تا  شد ؟

آن  هم  مثل  هم ،  و آن  دو  که  سر شوق  آمده بودند دوباره  با  تاب بازی و قایم موشک 

مرا سرگرم کردند . تا اینکه شام  آماده شد . بعد از صرف  شام   من  کنار  دختر خاله ام

خوابیدم  ،ولی  چون  جایم  عوض شده  بود  خوابم نمی برد.


بلاخره  دختر  خاله ام  برایم  قصه ی  خاله پیرزن مهربون  و حیوانات   نا خوانده  . 

تقریبا   بیشتر  داستان را شنیدم  و قسمت پایانی  داستان  خوابم برد.


هنوز  هوا تاریک  بود  و کمانم   تازه  اذان  گفته بودند  که  با  صدای   وحشتناک در

حیاط از خواب پریدم . خانه  آن ها  ویلایی بود  و مسیر اتاق تا  در  حیاط  زیاد  بود .

کسی  که  پشت  در  بود  در را  به  شدت  می کوبید . (( انگار  سر آورده بود)) این جمله 

را دختر خاله ام  گفت.دختر خاله از جایش  بلند شد تا  در را باز کند  ، من  هم  به  دنبالش 

به طرف  در  رفتم.  در را که  گشودیم :  خدایا  چی  می دیدیم؟

دخترخاله  دیگرم  که  هنوز 13 ساله  بود  نمایان  شد   در صورتی  که  به  شدت  گریه  می کرد .

با دیدن این  صحنه دختر  خاله  ی  بزرگترم  از خواهرش  پرسید : کسی  تو را زده؟ اتفاقی  افتاده؟

  بگو  دق مرگ  شدم؟  و او  با  صدای  حزن انگیز  و غو آلود سخنانی را  در  گوش 

خواهرش  نجوا کرد و دیدم  هر دو  با صدای  بلند  شروع به گریه  کردند. و خدا  خدا  می گفتند 


نمی دانستم  واقعا  چه اتفاقی افتاده؟؟  و برای  چی  گریه  می کنند. دست  مرا گرفتند 

و به سرعت  داخل  اتاق  بردند و پیراهن  سیاه بچگانه ای  را بر تنم  پوشاندند و خودشان 

نیز  لباس  مشکی  پوشیدند.


من  مدام می پرسیدم  مگه  چه اتفاقی  افتاده و کجا  می رویم ولی  آن ها  گریه می کردند

و می گفتند :  باید  به خانه ی خاله  جون برگردیم. آن ها  به سرعت  راه را طی  می کردند 

و فراموش کرده بودند که  من کودکم و توان  سرعت  آن ها را ندارم. من تمتم راه را  دویده

بودم  و نفس نفس  می زدم. به سر میلان  خانه  خاله  جون  رسیدیم  هوا روشن شده بود  .

جمعیتی  انبوه  از درب منزل  خاله جان  تا میدان روستا  موج می زد .


دختر خاله ها نگران  دست مرا رها کردند و به طرف  منزل  مادرشان  دویدند. من هم از  صدای 

جیغ  و شیون  اطراف  گریان  شده بودم. نمیدانستم  چکار کنم ؟ به طرف  خانه  خاله  دویدم .

اما  کسی  را  در منزل  خاله  ندیدم . به طرف  خواهر کوچولویم  رفتم  او در حال  گریه 

کردن  بود . گویا از  ماجرا  باخبر بود و فقط  من هنوز  چیزی  نمی دانستم. او را با اسباببازی هایش

  ساکت کردم  و عروسکی بدستش  دادم، وقتی  ساکت  شد به طرف  درب  حیاط  دویدم  .

هیچ کس  نبود. تا میدان  هم آمدم  اما  کسی  را ندیدم.


جمعیت  از میدان  دور  بود  و به  طرف  قبرستان  می رفتند و فقط  صدای های  گریه  و

شیون  و لا اله الا الله به  گوش  می رسید.

                                             ادامه دارد..................

 




موضوع مطلب :

سه شنبه 92 فروردین 6 :: 1:27 عصر
< 1 2 3 4 5 >> >
لوگو
عمری با حسرت و اندوه زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید
اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 0
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 129480
امکانات جانبی
V




انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس